کلام رهبری؛ استکبارستیزی، مقاومت اسلامی و افول امریکا معنای استکبارستیزی با تحلیل محتوای بیانات رهبر معظم انقلاب، مفهوم مرکزی «استکبارستیزی» در کلام ایشان با طرح مضامینی مانند «طرد دیکتاتوری بينالمللى»، «نفی ادّعای مدیریّت جهانی»، «خودبرتربینی نظام استکباری» و «نفی سلطه گری و سلطه پذیری» مفصل بندی و سازماندهی شده است. معظمله در سخنان خود مفهوم استکبارستیزی را این گونه تعریف مینمایند: «استكبارستیزی یعنی یك ملّتی زیر بار مداخلهجویی و تحمیل قدرت استكبارگر یا انسان مستكبر یا دولت مستكبر نرود؛ این معنای استكبارستیزی است» (بيانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان، 12/8/92) و در جایی دیگر میفرمایند: «استكبار، يعنى حالت فرعونيّت، يعنى ديكتاتورى در سطح بينالمللى… استکبار یعنی اینکه قدرت یا قدرتهائی در دنیا که وقتی به خودشان نگاه میکنند، میبینند دارای امکانات پولی و تسلیحاتی و تبلیغاتی هستند؛ بنابراین به خودشان حق میدهند که در امور زندگی کشورها و ملتهای دیگر، دخالتهای مالکانه بکنند. (بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان و خانوادههای شهدا، 12/8/1388) البته در دیدگاه ایشان معناى استكبارستيزى دشمنى كردن با دولتهاى دنيا نيست، بلکه دشمنى كردن با استكبار است. (بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت، 2/6/1378) به طور کلی از نظر مقام معظم رهبری استکبار را میتوان در شکل فردی، گروهی و دولتی آن مشاهده کرد: «آدم مستكبر، دولت مستكبر، گروه مستكبر، یعنی آن كسانی و آن دولتی كه قصد دخالت در امور انسانها و ملّتهای دیگر را دارد، در همهی كارهای آنها مداخله میكند؛ برای حفظ منافع خود، خود را آزاد میداند، حقّ تحمیل بر ملّتها را برای خود قائل است، حقّ دخالت در امور كشورها را برای خود قائل است، پاسخگو هم به هیچكس نیست». (بيانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان، 12/8/92) از این رو استكبارستیزی یعنی؛ فرد، گروه و یا دولتی که در سطوح سهگانه مورد اشاره، با استکبارورزی و اعمال استکبار مخالف است و با آن مبارزه میکند. به عبارتی استکبارستیزی یعنی؛ نه در سایه تهدید و نه تطمیع، زیر بار زورگویی قدرتهای تمامیتخواه نرفتن و این که ملّتی زیر بار مداخله جویی و تحمیل قدرت استكبارگر یا انسان مستكبر یا دولت مستكبر در اشکال سخت و نرم و در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که نتیجه آن زوال اراده و استقلال ملی است، نرود». (بيانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان، 12/8/92)
(2) ویژگیهای استکبارستیزی (1) استمرار داشتن؛ مقام معظم رهبری با تاکید بر تعطیل ناپذیری استکبارستیزی، آن را از مفاهیم ثابت و جاودان انقلاب اسلامی دانسته و می فرماید: «مگر مبارزهی با استکبار، تعطیلپذیر است؟ مبارزهی با استکبار، مبارزهی با نظام سلطه تعطیلپذیر نیست... این جزو کارهای ما است، جزو کارهای اساسی است، جزو مبانی انقلاب است. یعنی اگر مبارزهی با استکبار نباشد، ما اصلاً تابع قرآن نیستیم. مبارزهی با استکبار که تمام نمیشود». (بيانات در دیدار جمعى از دانشجویان، 20/4/1394) از منظر امام خامنهای از زمان ابراهیم خلیل و نوح پیغمبر و پیغمبران بزرگ و پیغمبر اسلام تا امروز جبههی حق در مقابل استكبار قرار داشته است. (بيانات در دیدار پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر کشور، 29/8/1392) و دفـاع از مـظـلوم، همیشه یک نقطه درخشان است وکنار نیامدن با ظالم، رشوه نپذیرفتن از زورمـنـد و زرمـنـد و پـا فشردن بر حقیقت چیزهایی است که هیچ وقت در دنیا کهنه نمی شود (بيانات در خطبههای نمازجمعه تهران، ۱۶ / 9 / ۱۳۸۰) و لذا مبارزه با استکبار، یک شعار همیشگی است. (بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان و دانشآموزان، 9/8/1375) (3) ویژگیهای استکبارستیزی (2) حفظ عزت و غرور ملی؛ مقام معظم رهبری استکبارستیزی را عامل عزت ملتها دانسته و میفرماید: «بحمدالله امروز عزت مردم در كشور ما، بر اثر همين روح استكبار ستيزي است و استكبارستيزي موجب انزواي هيچ ملتي نمي شود. آمريكايي ها خودشان مي خواهند اين طور وانمود بكنند كه اگر ملت ايران با ما رابطه برقرار نكند، منزوي مي شود! ما با امريكا، رابطه هم برقرار نكرديم، رابطه را هم رد كرديم، نه كه منزوي نشديم، بلكه در قضيه اجلاس سازمان كنفرانس اسلامي در تهران و يك قضيه ديگر قبل از آن، همه دنيا گفتند كه آمريكا در مقابل ملت ايران منزوي شد! ايستادگي يك ملت، موجب انزواي او نمي شود، بلكه بيشتر موجب عزت او مي شود، همچنان كه رابطه با دولت آمريكا يا هر دولت ديگر هم هيچ گره يي را از كار ملتي كه خودش نتواند دردهاي خود را علاج كند، باز نمي كند. (بيانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی، 1/1/1377) (4) ویژگیهای استکبارستیزی (3) جلب رحمت الهی؛ مقام معظم رهبری حرکت و استقامت در مسیر انقلاب اسلامی و شاخص های آن که از جملهی مهم ترین آنها استکبارستیزی است، را زمینه ساز جلب رحمت الهی دانسته و میفرماید: «اگر یک جمعیت و ملتی، در خط انقلاب و راه صحیح الهی و اسلامی که تشخیص داده، با اخلاص و صدق نیت استقامت کند، برکات و رحمت الهی بر آن جمعیت نازل خواهد شد». (بیانات در دیدار جمعی از روحانیون و مردم رفسنجان، 21/7/1368) (5) ابعاد استکبارستیزی مقام معظّم رهبری علم و معرفت، مجاهدت فرهنگی، صدور انقلاب، وحدت ملی و ایجاد امید را از مهم ترین ابعاد استکبارستیزی معرّفی می نماید و میفرماید: «هیچ ملتی و کشوری بدون مجاهدت بهترین فرزندانش نتوانسته است از شرّ سلطهی بیگانگان که زشتترین خفّت و خواری برای یک ملت است، خود را نجات دهد. امروز هم مجاهدت جوانان و برگزیدگان در میدانهای دیگر لازم است: در میدان علم و معرفت، در عرصه تلاش برای خودسازی معنوی و اخلاقی در صحنه مجاهدت فرهنگی، در رساندن پیام نجاتبخش انقلاب به دلهای مشتاق، در ایجاد امید و مبارزه با دیو یأس، در مبارزه با تبلیغات دشمنان مستکبر، در استوار کردن وحدت ملی و نزدیک کردن دلها به یکدیگر». (بيانات در دیدار خانواده شهید لاجوردی، 14/7/1377) (5) مصادیق استکبارستیزی حضرت امام خامنهای (مدّظلّه العالی) ... به مصادیق اصلی استکبار را در بیانات خود به صورت متعدد و مکرر اشاره کردهاند. ایشان همهی زورگوهای عالم، همهی قلدرها و همهی پُرروهای مسلّط بر ملتها را در دایره استکبار جهانی قرار داده و در راس آنها امریکا و رژیم صهیونیستی را معرفی مینماید: «امروز استکبار جهانی با پرچمداری امریکا و با طرّاحی صهیونیسم به مبارزهیی آشکار با اسلام و مسلمین سرگرماند» (پیام به حجاج بیتاللهالحرام، 14/2/1374) و تاکید میکنند که اگر بخواهیم استکبار را درست ترجمه کنیم، امروز با دولت متجاوز و مستکبر و یاغی و گردنکشِ آمریکا تطبیق میکند. امروز عمدهی مستکبرین عالم آنها هستند (بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوی، 4/1/1375) و آمریکا یک مستکبر به تمام معناست. (بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان و خانوادههای شهدا، 12/8/1388) (6) چرایی استکبارستیزی امام خامنهای در بیانات مختلف خود به طرح چرایی استکبارستیزی و تبیین ریشههای آن پرداختهاند و اساس شکلگیری انقلاب را در اعتراض به استكبار و عوامل آن و به چالش کشیدن منطق استکبار میدانند.( بيانات در دیدار پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر کشور، 29/8/1392) مقام معظم رهبری با طرح ریشههای دینی و تاریخی استکبار ستیزی، معتقدند که واژه «استكبار» در اصل، ازآيات قرآنكريم مايه ميگيرد و می فرماید: «مقابلهی ملت ما با استکبار، ریشهی دینی هم دارد، کلمه استکبار و مستکبر و در مقابلش استضعاف و مستضعف، در قرآن هست» (بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان، 12/8/1378) و لذا مبارزه با استکبار، یک فریضه به حساب مىآید. (بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان و دانشآموزان، 9/8/1375) ایشان با تکیه بر آیات شریفهی «اَشِدّآءُ عَلَی الکُفّار و رُحَمآءُ بَینَهُم» (فتح، 29)، «قاتِلوا اَئِمَّةَ الکُفر» (توبه، 12)، «وَلَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبیلاً» (نساء، 141) استکبارستیزی را یکی از اصول اساسی اسلام معرفی نموده که علاوه بر دارابودن مبانی دینی، یک امر کاملاً عقلانی و منطقی نیز می باشد و در این باره میفرماید: «برخلاف آنچه بعضی میخواهند وانمود بکنند که این(مبارزهی با استکبار) یک حرکت شعاری است، احساساتی است، متّکی به منطق و عقلانیّت نیست، بالعکس، حرکت ملّت ایران یک حرکت متّکی به عقلانیّت است. (بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان، 12/8/1394) مقام معظم رهبری تجربهی تاریخی ملت ایران را مهمترین پشتوانه منطقی جهت مبارزهی با استکبار دانسته و شواهدی از اقدامات استکبار در تاریخ معاصر ایران را در این زمینه برمیشمارند و از جمله به خیانتهای آمریکا درکودتای 28 مرداد 1332 اشاره مینماید. امام خامنهای تقابل انقلاب اسلامی و جبههی استکبار را دوسویه دانسته و ریشه مقابلهی استکبار با جمهوری اسلامی ایران را نیز در ذات انقلاب و الگو قرار گرفتن آن میداند و میفرماید: «امروز نظام اسلامی با استكبار از چه رو است؟ چون استكبار با این خصوصیّاتی كه گفتیم، قادر نیست نظام اسلامیای مثل نظام جمهوری اسلامی ایران را تحمّل كند. چون نظام جمهوری اسلامی اساساً در اعتراض به استكبار پدید آمده است... برای دستگاه استكبار و امروز برای دولت ایالات متّحدهی آمریكا بسیار دشوار است كه ببیند در این منطقهی حسّاس عالم، در غرب آسیا - [كه] یكی از حسّاسترین مناطق دنیا است؛ هم از لحاظ سیاسی، هم از لحاظ اقتصادی، حوادث اینجا بر همهی عالم اثرگذار است - یك كشوری، یك نظامی، یك ملّتی سربرآورده است كه خود را متّصل و مربوط و تبعِ به آن قدرت ابرقدرت - كه خودش را اَبَر قدرت میداند – نمیداند، مستقل حركت میكند؛ علیه او اینهمه مخالفت انجام میگیرد، [امّا] از همهی این مشكلات و سختیها نظام اسلامی عبور میكند و به اعتراف خود آنها نفوذ آمریكا را در این منطقه به چالش میكشد و نفوذ خودش را گسترش میدهد و بهعنوان یك نمونه و الگویی برای ملّتهای منطقه درمیآید؛ تحمّل این برای آنها خیلی سخت است». (بيانات در دیدار پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر کشور، 29/8/1392) (7) چگونگی تحقّق مبارزهی با استکبار (1)
مقام معظم رهبری اوﻟﻴﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ را در استکبارستیزی داشتن ﺑﺼﻴﺮت میدانند بدین معنا که ضرورت استکبارستیزی تبیین و روشن شودکه اﻳﻦ اﺳﺘﻜﺒﺎر ﭼﻴﺴﺖ ﻛـﻪ ﺑﺎﻳـﺪ ﺑـﺎ آن ﻣﺒـﺎرزه ﻛـﺮد. ایشان در این زمینه میفرماید: ﺑﺼﻴﺮ ﺑﺎﺷﻴﺪ در ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻰ دﺷﻤﻦ، ﺑـﺼﻴﺮ ﺑﺎﺷـﻴﺪ در ﺷﻨﺎﺳـﺎﻳﻰ ﺗﺮﻓﻨـﺪﻫﺎى دﺷـﻤﻦ، ﺑﺒﻴﻨﻴـﺪ دﺷـﻤﻦ ﭼﻄﻮر ﻣﻰﺧﻮاﻫﺪ ﺟﻤﻬﻮرى اﺳﻼﻣﻰ را در ﺳﻄﺢ ﺟﻬﺎن ﺑﺪ ﻣﻌﺮﻓﻰ ﻛﻨـﺪ ﻳـﺎ ﺑـﺎ ﺷـﻜﻠﻬﺎي ﻏﻠـﻂ ﻣﻌﺮﻓـﻰ ﻛﻨﺪ! البته که موفق نمیﺷﻮد.اما ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت دشمن انصافا ﺗﺒﻠﻴﻐﺎت حساب شدهای اﺳﺖ. (بيانات در دیدار جمعی از فرماندهان بسیج، 27/8/1371) (8) چگونگی تحقّق مبارزهی با استکبار (2)
در شرایط پیچیده کنونی، مقام معظم رهبری مدل کارآمد جهاد کبیر را که راهبردی فراگیر وهمه جانبه با ماهیت عقیدتی است، با هدف مصون سازی از افتادن در ورطه اشتباهات زنجیرهای در مواجهه نرم با دشمن مطرح مینماید. به عبارت دیگر رهبر معظم انقلاب با به خدمت گرفتن عبارت قرآني جهاد کبير و استتناد به آیهی «فَلا تُطِعِ الکافِرينَ وَ جاهِدهُم بِه جِهادًا کَبيرًا» (فرقان/52) تفسيري ظريف و بلند از آن ارائه مي کنند که مقوم يکي از اصول اساسي انقلاب اسلامي، يعني عدم تبعيت از دشمن و به عبارت دقيق تر «مقابله با مستکبران و کافران» است.در واقع منظور از این آیه این است که جهاد کبیر امت بزرگ اسلامی، یعنی پیروی نکردن ازکفار در فرهنگ، روش و سبک زندگی آنها و مرعوب و منفعل نشدن در برابر فرهنگ مهاجم غربی و شرقی است. (9) چگونگی تحقّق مبارزهی با استکبار (3)
مقام معظم رهبری ﺑﺮ ﻣﻮﺿﻮع اﻗﺘﺼﺎد ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪ اﺷﺎره و ﻧﺎﻛﺎﻣﻲ دﺷﻤﻦ را در ﺻـﻮرت وﺟـﻮد ﻗﺪرت اﻗﺘﺼﺎدي ﻣﻄﺮح و تاکید ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ: اﮔﺮ ﻣﻠﺖ ﻣﻘﺘﺪر ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﻴـﺎز ﺧـﻮد را ﻛـﻢ ﻛﻨﺪ، ﻣﺸﻜﻼت ﺧﻮد را ﺑﺮﻃﺮف ﻛﻨﺪ و اﻣﺮوزﻛﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ اﻗﺘـﺼﺎد ﻣـﺴﺌﻠﻪ اﺻـﻠﻲ اﺳـﺖ، ﺑﺘﻮاﻧـﺪ اﻗﺘـﺼﺎد ﺧﻮد را رو ﺑﻪ راه ﻛﻨﺪ، دﺷﻤﻦ در ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﻣﻠﺖ اﻳﺮان ﺑﻲدﻓﺎع ﺧﻮاﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ. بحث مقابلهی با استکبار در ماهیّت و هویّت خودش غیر از اقتصاد مقاومتی، در بخش اقتصاد حالا، هیچی دیگر نیست... این سالها مسألهی اقتصاد برای ما مسألهی اول است. این بحث استکبارستیزی و دعوای با کسانی که در خلاف این جهت حرکت میکنند، نهیب زدن به آمریکا و دیگران، این در واقع آن روی سکهی اقتصاد مقاومتی است. (بيانات در دیدار عیدانه جمعی از مسئولان کشور، 24/1/1395) (10) چگونگی تحقّق مبارزهی با استکبار (4)
مقام معظم رهبری استحکام داخلیِ نظام را اساس کار و راه عبور از مشکلات میدانندکه شامل استحکام سیاسی، استحکام اقتصادی، استحکام فرهنگی، و بالاتر از همه استحکام روحی و روانی افراد، بخصوص نخبگان و بخصوص مسئولان ارشد کشور است. از نظر ایشان این استحکام اگر وجود داشته باشد، هیچ خطری کشور را تهدید نمیکند. (بيانات در دیدار مردم اصفهان،26/8/1395) از این رو بزرگترین مبارزهی با امریکا، خدمت به این مردم است و هر که میخواهد با امریکا مبارزهی اساسی کند، باید به مردم خدمت کند. هر که میخواهد با دشمنان این ملت مبارزهی عملیِ کارآمد کند، با فساد مبارزه کند. (بیانات در مراسم چهاردهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)، 14/3/1382) (11) چگونگی تحقّق مبارزهی با استکبار (5)
امام خامنهای تفرقه امت اسلامی را عامل اصلی ضعف و شکست کشورهای اسلامی و رمز پیروزی و رهایی مسلمانان از ظلم و استعمار مستکبرین و حل مشکلات و گره های ناگشوده امت اسلامی را وحدت و اتفاق امت اسلامی میداند که از توطئه و تجاوز دشمنان به کشورهای اسلامی جلوگیری مینماید. ایشان در این خصوص میفرمایند: «ملت های شجاع و به پا خواسته در مصر، تونس و لیبی و دیگر ملت های بیدار و مبارز بدانند، نجات آنان از ظلم و کید آمریکا و دیگر مستکبران غربی، تنها و تنها در آن است که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار شود. مسلمانان برای این که بتوانند مسائل خود را به صورت جدی با جهانخواران حل کنند، باید خود را به مرز قدرت بزرگ جهانی برسانند؛ و این جز با همکاری و همدلی و اتحاد کشورهای اسلامی به دست نخواهد آمد. (پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به کنگره عظیم حج، 14/8/1390) (12) چگونگی تحقّق مبارزهی با استکبار (6)
مقام معظم رهبری شناسایی دشمن و ترفندهای دشمن مستکبر را یک اصل مهم برای مبارزه با استکبار میداند و میفرماید: «استخوانبندی استكبار در همهی دورهها یكی است؛ البتّه شیوهها و خصوصیّات و روشها در هر زمانی تفاوت میكند. امروز هم نظام استكباری وجود دارد؛ رأس استكبار هم در دنیا، دولت ایالات متّحدهی آمریكا است. استكبار را باید بشناسیم، خصوصیّات استكبار را باید بدانیم، عملكرد و جهتگیریِ استكبار را باید بدانیم تا بتوانیم خردمندانه رفتار خودمان را در مقابل او تنظیم كنیم. ما با برخورد غیرخردمندانه در همهی عرصهها مخالفیم؛ ما معتقدیم در همهی عرصهها، در همهی برنامهریزیها، در همهی جهتگیریهای جمعی و فردی باید با درایت و حكمت عمل كرد. اگر صحنه را نشناسیم، اگر دوست را نشناسیم، دشمن را نشناسیم، اگر امروز نظام سلطه را نشناسیم، استكبار را نشناسیم، چطور میتوانیم با حكمت و درایت حركت كنیم؟ چطور میتوانیم درست برنامهریزی كنیم؟ لذا باید بشناسیم. (بيانات در دیدار پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر کشور، 29/8/1392) (13) یک خصوصیّت از خصوصیّات امام هست ... و آن، خصوصیّت «مقاومت» است؛ مقاومت، ایستادگی. آن چیزی که امام را در هیئت یک مکتب، یک اندیشه، یک تفکّر، یک راه، مطرح کرد برای زمان خود و در تاریخ، بیشتر این خصوصیّت بود؛ خصوصیّت ایستادگی، مقاومت، عدم تسلیم در مقابل مشکلات و موانع. بیانات در مراسم سیامین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) ۱۳۹۸/۰۳/۱۴ (14) معنای مقاومت چیست؟ معنای مقاومت این است که انسان یک راهی را انتخاب کند که آن را راه حق میداند، راه درست میداند، و در این راه شروع به حرکت کند و موانع نتواند او را از حرکت در این راه منصرف کند و او را متوقّف کند؛ این معنای مقاومت است. بیانات در مراسم سیامین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) ۱۳۹۸/۰۳/۱۴ (15) این را نباید فراموش کرد که به توفیق الهی و به فضل الهی، جریان مقاومت در مقابل ظلم و زور، امروز در دنیا وجود دارد، متّکی به نام خدا و به اسلام. منطقهی ما یک نمونهی از آن است. امروز در منطقهی ما روحیهی بیداری اسلامی بر بسیاری از ملّتها و کشورها حاکم است. اینکه شما ملاحظه میکنید قدرتمندان مستکبر دنیا، در رأس آنها آمریکای جنایتکار -شیطان بزرگ- نسبت به این منطقه حسّاس هستند، بهخاطر این است که در این منطقه روحیهی گرایش به اسلام و اقبال به اسلام و بیداری اسلامی بهطور واضح به چشم میخورد؛ اینها با بیداری ملّتهای مسلمان مخالفند، اینها از بیداری ملّتهای مسلمان میترسند. در هرجایی که اسلام توانسته است بر دل و جانِ مردم مسلّط بشود، استکبار سیلی خورده و ما جدّاً معتقدیم که استکبار، بار دیگر از بیداری اسلامی در این منطقه سیلی خواهد خورد. بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی ۱۳۹۷/۰۹/۰۴ (16) نظریّهی مقاومت در مقابلِ دشمنِ قویپنجه را تبلیغ کنید، ترویج کنید. بعضی تصوّر نکنند که چون دشمن بمب دارد، موشک دارد، دستگاههای تبلیغاتی دارد و از این قبیل، ما عقبنشینی [کنیم]؛ نخیر، نظریّهی مقاومت، یک نظریّهی اصیل و درست است؛ هم در مقام نظر، هم در مقام عمل؛ از لحاظ نظری و از لحاظ عملی -از هر دو جهت- باید [ترویج شود]. معنای نظری این است که تبیین کنید. شما جوانها خیلی خوب میتوانید این نظریّهی مقاومت را تبیین کنید؛ هم در بین خودتان و هم محیطی که در آنجا قرار دارید و هم حتّی در ارتباط با کشورهای دیگر و جوانهای دیگر. نظریّهی مقاومت را، این را که هدفِ استکبار سیطره است، هدفِ استکبار سلطه است، سلطهی بر ملّتها است، برای همه تبیین کنید، بدانند که هدف استکبار این است. از لحاظ عملی، جریان مقاومت را ما حقّ جوانها میدانیم؛ جوانهای عراق، جوانهای سوریه، جوانهای لبنان، جوانهایی در شمال آفریقا، جوانهایی در مناطق شبهقارّه و اطراف آنها، یک مشت جوانهایی هستند که در مقابل آمریکا مقاومت میکنند، ایستادهاند؛ حقّ اینها است، ما حقّ اینها میدانیم؛ تقویت این جریانها بهمعنای تقویت نظریّهی مقاومت است. بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان ۱۳۹۷/۰۸/۱۲ (17) معادلهى مقاومت در منطقه با کمک جمهورى اسلامى تغییر یافت. تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک» در غزه و سایر مقاومتهاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود. خطبههای نماز جمعه تهران ۱۳۹۰/۱۱/۱۴ (18) پس از حمله امریکا به افغانستان نخستین نشانههای افول هژمونی آمریکا آشکار شدند. «نوام چامسکی»، اندیشمند و نظریهپرداز مشهور آمریکایی در همان زمان گقت که افول آمریکا آغاز شده و تبختر مقامهای آمریکایی درباره اینکه این کشور قدرت بلامنازع دنیا خواهد ماند جز «خیال خوش» نبوده است. «تد گالن کارپنتر»، استاد دانشگاه و عضو اندیشکده کاتو برای اولین بار از اصطلاحی به نام «افول موریانهای» برای اشاره به زوال تدریجی قدرت آمریکا به دلیل برافروختن جنگهای متعدد و عقب افتادن از رقبایش اشاره کرد. این اصطلاح بعداً در مقالهای توسط «کریستوفر لین» مورد استفاده قرار گرفت. در سالهای گذشته، روی کار آمدن «دونالد ترامپ» به عنوان رئیسجمهور آمریکا، تحلیلگران بیشتری را به سخن گفتن از نشانههای این زوال واداشته. ترامپ، در سال ۲۰۱۶ به عنوان نخستین سیاستمدار در سطح اول قدرت به از دست رفتن نشانههای قدرت آمریکا اعتراف کرد و با بیان اینکه آمریکا دیگر با عظمت نیست، محور شعار تبلیغاتیاش را «آمریکا را دوباره با عظمت کنیم» قرار داد. دولت ترامپ علاوه بر این در نخستین سند راهبرد امنیت ملی خود (سال ۲۰۱۷) رسماً افول قدرت آمریکا را به رسمیت شناخت و محور برنامههایش را تلاش برای جلوگیری یا موخر کردن آن قرار داد. «هنری کیسینجر»، نظریهپرداز راهبردی و سیاستمدار شناختهشده آمریکایی در همین باره گفته است: «به نظرم، ترامپ شاید یکی از همان چهرههایی در تاریخ باشد که گاه گاه برای اعلام پایان یک عصر سر برمیآورند». درباره رابطه ترامپ با افول قدرت آمریکا، البته میان تحلیلگران اختلافاتی وجود دارد. عده زیادی معتقدند که روند زوال از قبل آغاز شده بود و رأی مردم به ترامپ با شعار «دوباره آمریکا را با عظمت کنیم» به نوعی اعتراف دستهجمعی جامعه به از عظمتافتادگی آمریکا بود. از نظر این دسته، ترامپ بیش از آنکه عامل افول قدرت آمریکا باشد، نشانه آن است. دسته دوم معتقدند که قبل از ترامپ زوالی در کار نبوده و این او بوده که با سیاستهایی مانند خروج از توافقنامههای بینالمللی و دور کردن آمریکا از متحدان دیرینهاش دنیا ضربههای جبرانناپذیری به رهبری و نفوذ آمریکا در دنیا وارد کرده است. از نظر این گروه، ترامپ عامل زوال قدرت آمریکا است. گروه دیگری از تحلیلگران که نظراتی ما بین گروه اول و دوم دارند هم معتقدند که روندی آهسته و شاید قابل پیشگیری برای زوال آمریکا در سالهای گذشته وجود داشت، اما ترامپ با نشان دادن همان روی آمریکا که چنین روندی را رقم زده بود به عامل کاتالیزور و تسریعکننده آن تبدیل شده است. علیرغم تفاوتهای این نظریات، وجه مشترک همه آنها این است که هر سه گروه زوال هژمونی آمریکا را آشکارتر از آن میدانند که بتوان آن را انکار کرد. (19) نظر نوام چامسکی در مورد افول امریکا چامسکی، نظریهپرداز، اندیشمند و تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است که افول آمریکا مسئلهای است که به دست خود آمریکا رقم خورده است. وی معتقد است آمریکا با آنکه یک دموکراسی است، اما به «کشور سرمایهداران» تبدیل شده. او که یکی از محققان و منتقدان پدیده نقش «پولهای کثیف» در سیاست و در جریان سیاسی آمریکا و از منتقدان نظام سرمایهداری است و معتقد است امروزه «سرمایهداری» اساساً نظام سوداگری شرکتها همراه با خودکامگیهایی فراگیر و بسیار غیرپاسخگو است که کنترل عظیمی بر اقتصاد، نظامهای سیاسی و حیات فرهنگی و اجتماعی اعمال میکنند و در همکاری نزدیک با حکومتهای قدرتمندی هستند که در اقتصاد داخلی و جامعه بینالمللی وسیعاً دخالت دارند. چامسکی استدلال میکند «در ایالات متحده بیش از ۸۰ درصد مردم نظام اقتصادی خود را «ذاتاً ناعادلانه» و نظام سیاسی را فریبکار و در خدمت «منافعی خاص» و نه منافع مردم میدانند. اکثریتی چشمگیر معتقدند صدای کارگران در امور جاری جامعه شنیده نمیشود (این درباره انگلستان هم صدق میکند)، اینکه دولت مسئول کمک به مردم نیازمند است، و اینکه صرف هزینه برای بهداشت و آموزش بر حذف مالیات و کاهش بودجه اولویت دارد، و لوایحی که امروز جمهوریخواهان در کنگره به آسانی میگذرانند به سود صاحبان ثروتمند و به ضرر عموم مردم است، و غیره و غیره. وی صراحتاً نظم نوین جهانی و ساختار معادلات قدرت در دنیای امروز را زیر سؤال میبرد و نتیجه حاصله را صرفاً به نفع بسط تفکر سرمایهداری در جهان به حساب میآورد. او یکی از ویژگیهای نظم نوین جهانی را آکندگی آن از نفاق و نژادپرستی میداند. چامسکی برای این سخن صدام را به عنوان شاهد مثال میآورد. به نظر چامسکی در نظم نوین جهانی، حقایق به نفع صاحبان قدرت جهانی تفسیر میشود، به گونهای که حملههای صدام به کردها به طور گسترده در همه جا گزارش شد که واشنگتن را به مقابله مجبور کرد تا با ادعای دفاع از بیگناهان به سمت منافع خود حرکت کند. در حالی که حملههای شدیدتر و نابودکننده صدام به شیعیان اصلاً نه گزارش شد و نه سبب نگرانی. (20) نظر جیمز پتراس در مورد افول امریکا »جیمز پتراس»، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه بیرمنگام، صدها مقاله و دهها عنوان کتاب به رشته تحریر درآورده است. یکی از زمینههای تحقیقات پتراس، نقش لابی صهیونیسم در سیاست خارجی آمریکا است و او سیاستهای تحمیلشده از سوی این لابی را عاملی میداند که موجب زوال قدرت آمریکا میشوند. پتراس در کتابی به نام «صهیونیسم، نظامیگری و افول قدرت آمریکا» به تفصیل به روشنگری درباره نقش لابی صهیونیسم در نظامیگریهای آمریکا در منطقه پرداخته و بعد از آن به توضیح درباره عواملی پرداخته که موجب از بین رفتن قدرت آمریکا در دنیا میشود. به باور او، بعد از پایان جنگ جهانی دوم، اروپای غربی، ژاپن و اخیراً چین و روسیه به سمت شکوفا کردن قابلیتهای اقتصادی خودشان حرکت کردند، در حالی که آمریکا با حرکت به سمت منافع لابی صهیونیسم به نظامیگری روی آورد. این استاد دانشگاه نوشته آنچه به آمریکا ضربه میزند، دستکم در کوتاهمدت به نفع اسرائیل است. (21) نظر فرید زکریا در مورد افول امریکا دانشمند سیاسی و یکی از مجریهای شبکه خبری «سیانان» بخش عمدهای از مطالعات و تحقیقات خودش را به مسئله سیاست خارجی آمریکا اختصاص داده است. زکریا معتقد است افول هژمونی آمریکا، نتیجه استفاده نامناسب این کشور از قدرت خود در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم است. به باور او، آمریکا با سوءاستفاده از قدرتش متحدانش را از دست داده و دشمنانش را تقویت کرده است. زکریا معتقد است حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نقش دوگانهای در افول هژمونی آمریکا بازی کرده است. این حملات، ابتدا واشنگتن را به بسیج منابع و نیروهای خود در جهت مقابله با آنچه «تروریسم» مینامید وادار کرد. در سال ۲۰۰۱، ایالات متحده که اقتصادش از مجموع ۵ اقتصاد مابعدش بزرگتر بود، تصمیم گرفت هزینههای دفاعی خودش را به طرز قابل توجهی افزایش دهد. عامل دوم، به باور فرید زکریا حمله به عراق بود که به فاجعهای پرهزینه برای این کشور تبدیل شد. او معتقد است که روی کار آمدن ترامپ آخرین ضربات مهلک را به سیاست خارجی آمریکا وارد کرده و او با خارج کردن آمریکا از پیمانهایی مانند TPP، دوریگزینی از اروپا و برونسپاری سیاست آمریکا به عربستان و اسرائیل هم زوال هژمونی آمریکا را به نمایش گذاشته و هم آن را به پیش برده است. (22) نظر دیوید رانی در مورد افول امریکا استاد دانشگاه ایلینوی در یکی از کتابهایش به نام «بینظمی جدید جهانی: افول قدرت آمریکا» از مفهومی به نام «بحران ارزشها» سخن به میان آورده و نوشته که این معضل بعد از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ جامعه آمریکا را در بر گرفته است. رانی معتقد است که بحران ارزشها در سراسر تاریخ سرمایهداری وجود داشته و پدیدهای ذاتی برای سرمایهداری است. رانی نظریاتش در این کتاب را در وبسایت خود اینطور توضیح داده است: «از جمله نتیجهگیریهای من این بود که آنچه ما در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ تجربه کردیم، پدیدهای بود که نام آن را “بحران ارزشها” میگذارم. در واکنش به آن، کل نظام سرمایهداری با تغییرات عمده ساختاری مواجه شد که موجب شد کارگران از مشاغل و خانههایشان آواره شوند. با وجود این نظام بازطراحیشده که جورج بوش پدر آن را “نظم نوین جهانی” نامگذاری کرد، قابل ادامه نبود. این نظام، روی یک خاله پوشالی بند شده بود. امروز آن خاله پوشالی رو به فروپاشی است. ما یک بار دیگر با بحران ارزشها مواجه هستیم. در این کتاب استدلال کردهایم که بحران فعلی ارزشها یا به جایزگینی کامل نظام سرمایهداری جهان منجر خواهد شد یا تغییر ساختار کلی این نظام». وی در ادامه گفته است: «نقش مسلط آمریکا در دنیا از اواسط دهه ۱۹۴۰ پابرجا بوده است و سرمایهداری در شکل کنونی آن از بسیاری جهات تحت فشار قرار گرفته است. این فشارها احتمالاً موفق خواهند شد، هر چند که مشخص نیست که چه چیزی جایگزین آن خواهد شد. پیشنهاداتی ماندن افزایش هزینههای دولت هم در جلوگیری از این روند کارساز نخواهد شد. رانی همچنین نوشته است: «همانطور که گفتم سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ نقطه آغاز بحران ارزشها هستند. منظور من این است که آنچه ما در سال ۲۰۰۸ تجربه کردیم فقط بزرگترین رکود اقتصادی از زمان بحران اقتصادی دهه ۳۰ نبود؛ آنچه امروز در حال تجربه آن هستیم هم بهبودی آهسته از آن بحران نیست. ما در آغاز یک بحران جدیتر قرار گرفتیم. بحران ارزشها در سراسر تاریخ سرمایهداری وجود داشتهاند و پدیدهای ذاتی خود سرمایهداری هستند. (23) نظر آلفرد مککوی در مورد افول امریکا مککوی استاد تاریخ دانشگاه «ویسکانسین-مدیسون» نویسنده کتاب مشهوری به نام «همدستی سیا در تجارت جهانی مواد مخدر» است. مککوی مقالههای متعددی درباره افول قدرت آمریکا نوشته و البته یکی از کسانی است که از نظم جهانی بدون سلطه آمریکا استقبال میکند. مککوی در کنار عواملی مانند کودتاهای سیا در کشورهای مختلف، جنگ ویتنام، شکنجهگاههای آمریکا پس از جنگ عراق و افغانستان و حملات پهپادی این کشور نقش چین را در افول هژمونی آمریکا پررنگ میداند. او معتقد است چین با ساختن نظم جهانی موازی با نظم آمریکایی، سازمانهای تحت سلطه غرب در دنیا را به چالش کشیده است. از نظر او سازمان همکاری شانگهای (به جای ناتو)، «بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا» (به جای صندوق جهانی پول) و «پیمان شراکت اقتصادی جامع در منطقه» (به جای TPP ) نهادهای متناظری هستند که چین به جای سازمانهای غربی ایجاد کرده است. (24) نظر رابات پاتنیک در مورد افول امریکا اقتصاددادن و تحلیلگر سیاسی هند و از منتقدان نظام سرمایهداری است و پیشبینیاش درباره افول هژمونی آمریکا را هم بر اساس نقائص ذاتی این نظام استوار ساخته است. به باور پاتنیک، بحران اقتصادی دنیا در سال ۲۰۰۸ بحرانی در همبافته در ذات سرمایهداری جهانی است و گذر از این بحران در آمریکا و سایر نقاط دنیا، نه با راهحلهای ریشهای بلکه با راهحلهای گذرا و مسکنوار صورت گرفته است. وی اخیراً در یادداشتی نوشت: «بعد از بحران سال ۲۰۰۸، در آمریکا و سایر نقاط دنیا “سیاست پولی انبساطی” به کار گرفته شد و نرخ بهره را تا نزدیک صفر پایین بردند. این کار، فقط یک فضای تنفس موقتی برای سرمایهداری دنیا ایجاد کرد، اما الان مجدداً نشانههای رکود ظاهر شده است». پانتیک درباره این نشانهها میگوید: «در آمریکا، سرمایهگذاری تجاری رو به کاهش گذارده و شاخص تولید صنعتی در ماه جولای ۰٫۲% پایینتر از ماه قبل بود. اقتصاد انگلیس در سهماهه دوم سال جاری با رشد منفی مواجه شد و اقتصاد آلمان هم شرایط مشابهی داشت. این تصویر تقریباً در همه جای دیگر دنیا از جمله ایتالیا، برزیل، مکزیک، آرژانتین و هند یکسان است. حتی چین هم شاهد کاهش نرخ رشد در نتیجه رکود جهانی است». راه حل سیاستگذاران در کشورهای غربی برای حل چنین بحرانهایی معمولاً کاهش مجدد نرخ بهره است. به باور پانتیک، آنها بیش از آنکه با چنین راهکاری به دنبال افزایش سرمایهگذاری باشند، در پی ایجاد «حباب در قیمت داراییها» هستند که به افزایش تقاضای کل منجر میشود. به باور پانتیک بر خلاف مخارج دولت که میتوان آن را به دلخواه تنظیم کرد، کنترل و تنظیم «حباب» به راحتی امکانپذیر نیست. در دهه ۱۹۹۰، در یک برهه کوتاه، افزایش حبابگونه قیمت سهام شرکتهای فناوری (موسوم به حباب داتکام) و در دهه اول قرن حاضر حباب قیمت مسکن سیاستی بود که اگرچه ظاهراً در ابتدا کارگر افتاد اما پس از مدتی، به بحران منجر شد و اکنون دیگر تمایلی برای ایجاد جباب جدیدی در آن مقیاس وجود ندارد؛ حتی در شرایطی که نرخ بهره به نزدیک صفر رسیده است. او معتقد است از آنجا که سیاست کاهش نرخ بهره در چنین شرایطی جواب نمیدهد و امکان افزایش مخارج دولتها به منظور جبران کمبود تقاضای کل هم وجود ندارد، آمریکا در دوران ریاستجمهوری ترامپ تلاش میکند تا از طریق صادر کردن بحران خود به سایر کشورها به ویژه چین بر آن فائق شود. پاتنیک میگوید جنگ تجاری آمریکا و چین که با هدف خارج کردن اقتصاد آمریکا از بحران آغاز شده اکنون در حال تسری دادن بحران داخلی آمریکا به اقتصاد جهانی است و اندک انگیزههای موجود برای سرمایهگذاری در جهان را کاهش داده است. به نظر او، با آنکه ممکن است اینطور تصور شود که این سیاستهای «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا است که دنیا را در آستانه یک رکود اقتصادی دیگر در دنیا قرار داده، تحلیلگران، انتخاب او در سال ۲۰۱۶ را «نشانه» (و نه «عامل») حرکت رو به سقوط نئولیبرالیسم اقتصادی میدانند که از زمان ریاستجمهوری رونالد ریگان، مبنای سیاستگذاری اقتصادی در آمریکا بوده است. (25) نظر کریستوفر لین در مورد افول امریکا کریستوفر لین از تحلیلگران برجسته سیاسی و عضو هیئت علمی دانشکده خدمات دولتی در دانشگاه تگزاس در مقالهای که در اندیشکده چتمهاوس منتشر شده توضیحات مفصلی درباره عوامل و ریشههای افول هژمونی آمریکا ارائه کرده است. وی ظهور چین را نخستین و مهمترین عامل در این افول میداند. لین نوشته است: «امروزه ستونهای نظامی، اقتصادی و سازمانی که نگهدارنده پکس آمریکانا (سلطه آمریکا) بودهاند توسط چین به چالش کشیده شدهاند.». او درباره افول قدرت نظامی آمریکا نوشته چین در این حوزه فاصلهاش با آمریکا را کمتر کرده. لین به نقل از اندیشکده رند نوشته بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۰ ساختار نظامی چین در زمینههای مانند دکترین، تجهیزات، پرسنل و آموزش تقریباً با آمریکا برابری خواهد کرد. در تحلیل این اندیشکده همچنین پیشبینی شده سلطه نظامی آمریکا بین همین سالها در آسیای شرقی به شدت کاهش خواهد یافت. لین معتقد است در طول دهه گذشته نشانههای کاهش قدرت اقتصادی آمریکا و از سوی دیگر افزایش قدرت اقتصادی چین بیشتر از آن بودهاند که بتوان آنها را نادیده گرفت. از زمان شروع دوران رکود بزرگ، چین به طور مستمر در زمینه صادرات، تجارت و تولید جزو کشورهای رده بالا بوده است. سال ۲۰۱۴ بانک جهانی با اعلام اینکه چین به بزرگترین اقتصاد دنیا تبدیل شده، جهان را شگفتزده کرد. لین علاوه بر این معتقد است حوادثی که در صحنه دنیا اتفاق افتادهاند قدرت نرم آمریکا را هم به شدت کاهش دادهاند. او معتقد است یکی از بزرگترین تأثیرات دوران رکود اقتصادی بزرگ، اثراتی بود که روی ادراکهای عمومی در جهان از قدرت نرم آمریکا ایجاد کرد. این واقعیت که نظام مالی تحت سلطه آمریکا به دلیل بحرانی که در خود آمریکا ایجاد شده بود دچار تشویش شد حیثیت و قدرت این کشور را لکهدار کرد و این ادعاهای جهان غرب مبنی بر اینکه اقتصاد بازار آزاد، دموکراسی و جهانی شدن تنها مسیرهای تحقق توسعه سیاسی و اقتصادی هستند را به شدت بیاعتبار کرد. لین همچنین به نقل از تحلیلگران دیگر نوشته است این واقعیت که نظام مالی تحت سلطه آمریکا به دلیل بحرانی که در خود آمریکا ایجاد شده بود دچار تشویش شد حیثیت و قدرت این کشور را لکهدار کرد و این ادعاهای جهان غرب مبنی بر اینکه اقتصاد بازار آزاد، دموکراسی و جهانی شدن تنها مسیرهای تحقق توسعه سیاسی و اقتصادی هستند را به شدت بیاعتبار کرد. (26) پیتر هریس، استاد علوم سیاسی در دانشگاه ایالتی کلورادو در مقاله خود در نشریه نشنال اینترست: قرن آمریکا در حال محو شدن است. دستکم، این اجماع میان اکثر تحلیلگران سیاسی بین المللی وجود دارد؛ چه آنهایی که افول آمریکا را به اختلال عملکرد داخلی نسبت میدهند یا ظهور چین و دیگر قدرتهای در حال ظهور را علت افول می دانند |
خراسان رضوی - مشهد - قاسم آباد - بلوار شریعتی
شریعتی 60 - کد پستی: 0030 979 918
051 - 352 272 23
10005135227215